کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

کیان نبض زندگی

کیان قبل تولد

1393/10/18 18:44
نویسنده : مامان سوسن
44 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم بیشتر خاطراتمون قبل تولد را برات نوشتم اینجا هم یه سریش را برات می نویسم .مامانی تا یک هفته قبل تولد تو داشت امتحانای پایان ترمش را میداد خیلی سخت بود با اون وضم میرفتم دانشگاه و سختر اینکه اون روزا بابایی پیش ما نبود و محل کارش خیلی دورتر از ما بود و نتونست بیاد تا یک شب قبل تولد تو.اما شبی که فرداش تو متولد می شدی بابایی هم اومد و فرداش یعنی روز سه شنبه 91/4/13 ساعت ده و نیم صبح تو به دنیا اومدی و با خودت یه دنیا شادی و خوشبختی برامون هدیه آوردیمحبتمحبتمحبت

از استرس های قبلش نمیگم که قابل وصف نیست تو یه شب کامل شیر نخوردی همش خواب بودی فردای اون روز به التماس یه کم شیر خشک پرستارت بهم داد که بهت بدم و من وقتی میدیدمت که اینطوری معصوم بودی و شیری برا خوردن نداشتی فقط اشک میریختم .اما دکترت  فکر میکرد من افسردگی بعد زایمان گرفتم به پرستارت می گفت بذار گریه کنه این افسررده گی بعد زایمان چه حرفاتعجبتعجبمامان بزرگت یعنی مامان بابا اولین کسی بود که تو را بغل کرد لباسات رو تنت کرد بعدش مامان خودم و بابایی و عمه رقیه و بیتا جون بودن که اومدن تو اتاق پیشت.عزیزم شادی اون روز من و بابایی قابل وصف نیست بعد نه ماه انتظار خدای مهربون یه پسر خوشکل و سالم به ما هدیه داد.خدای خوبم همیشه شکرت را می کنیم


 

پسندها (1)

نظرات (1)

زن دایی نسیبه
18 دی 93 23:36
سلام کیان قشنگم...سلام مامان سوسن...تبریک میگم بخاطر وبلاگ قشنگتون... کیان جونم خیلی دوست دارم عزیزدلم کیان جون دعا میکنم همیشه شاد و سلامت زیر سایه مامان و بابای مهربونت زندگی خوبی داشته باشی و قدرشون رو بدونی...