کیانکیان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

کیان نبض زندگی

کیان و روزهای شیرین کودکی

1395/11/13 23:39
نویسنده : مامان سوسن
121 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم میدونم خیلی وقت به وبلاگ پسرم سر نزدم چون این لب تاب قاطی داره و تا مطلبی می نویسم قبل از اینکه سیو کنم میپره.

عزیز دل مامان الان که برات می نویسم تو 4 سال و 7 ماه سن داری و امسال علیرغم اینکه من نمیخواستم ولی با اصرار خودت به کلاس پیش دبستانی با بجه هایی که یک سال از خودت جلوترن نشستی علاقه تو به مدرسه  خیلی زیاد و من گاهی از این علاقه میترسم که نکن زده بشی .حتی از روزای که معلمتون نیست کار من خیلی سخت که راضیت کنم امروز تعطیلین.عزیز دلم تو یک پسر باهوشی که من هرروز خدارو بخاطر وجودت شکر میکنم.

یک خاطره خیلی قشنگ که از روزای اولت که به مدرسه داری این که معلمت یک برگه شهریه داده بود بهت که مازیرش رو امضا و اثر انگشت بزنیم من اون روز فراموش کردم و تو کلی گریه کردی که چرا برگت رو امضا نکردم بعدش باباجونت بجای ما اونو امضا کرد و بهت داد که مدرسه بری ولی یادش رفت اثر انگشت بزن بعدش تو خودت توی مدرسه انگشتت رو میزاری رو برگه و دور انگشتت روئ با خط می کشی و میگی اینم اثر انگشت وقتی معلمت اینو بهم گفت کلی خندیدم وچقدر شیرین تر به نظرم میومدی.عزیزم خداروشکر می کنم بخاطر وجود تو.

علاقه زیادی به شنیدن قران داری و همیشه توی هر جمعی گوشی من رو بر میداری و قران گوش میدی الان بدون اینکه من چیزی بهت اموزش بدم 8 تا سوره رو به زیبایی میخونی.نفس مامان همه هستی من در وجود تو خلاصه میشه.95/11/13

پسندها (1)

نظرات (0)